۲ - تا اونجاش رسیدیم که توی مدرسه اینقدر عادل می شدین که اصلا نگاه نمی کردین . حال می خوام ادامشو بگم .
بعدش که می ری سر کلاس کلا حال و هوات عوض می شه . بعدش حاضری بالا بیاری ولی سر کلاس نباشی . البته در بعضی کلاس ها کلشو در حالت هنگ به سر می بری . بعد یه مدت که دیگه از عدالت خسته شدی ، همه رو با دو تا چشمات نیگا می کنی ولی هنوز در حالت هنگی . زنگ تفریح که خورد انگار دنیا رو بهت دادن . با تمام شور و نشاطت به طرف حیاط مدرسه می ری . انرژیتو کلا آزاد می کنی . حالا فکر کن تو این شرایط قهوه بخوری ! در حالی که داره انرژِت آزاد می شه . یه انرژی صوتی و ضد حال هم بهت وارد می شه کلا انرژِتو از بین می بره . اونم صدای ناظم مدرسه است . بعد کلا از زندگی سیر می شی . بعد زنگ می خوره بری سر کلاس . وقتی می ری سر کلاس ، 300 بار مبصر کلاس انرژِ باقی موندتو تخلیه می کنه . بعد که معلم میاد دیگه می ری تو حالت هنگ . نمی دونم چرا معملما می گن باید سر کلاس انرژِی داشت . فکر نمی کنن که اصلا انرژی برامون می مونه یا نه !
تا اینجاشو داشته باشین ، بقیشو یا چند ساعت بعد یا فردا می گم .
=========================================
هر کس آماده ی همکاری با ماست ، همین جا بگه . برای تبادل لینک هم همین طور .
تا حالا به این فکر کردین که مدرسه چقدر ضد حال می زنه ؟ اگر بخواین بشمرین از مو های سرتونم بیشتره (البته اگر کچل نباشین !) من می خوام یک سری از این ضد حال ها رو بنویسم .
1 - صبح کله ی صبح بیدار می شیم . چشمامون باز نمی شه ، باید امتحان بدیم ، مو هامون خیلی بلنده و باید کوتاهش می کردیم ، مشقامونو کلا تو یه دونه مشق خلاصه کردیم و....
با فکر کردن به این ها کلی ضد حال می خوریم . تازه کتاب دفتر های امروزمونم که
باید می بردیم رو یا گم کردیم ، یا تو مدرسه جا گذاشتیم ، یا تو کیفمون
نذاشتیم . اینم واسه خودش ضد حالیه . کارامونو می کنیم و میایم سر میز
صبحانه . اینجا دیگه خیلی عدالت به خرج می دیم . همه رو با یه چشم می
بینیم ! از صبحانه تا پدر و مادر و .... ! بعد می ریم لباسامونو تنمون می
کنیم و می ریم مدرسه . وقتی رسیدیم دیگه باید بهمون مدال عدالت بدن ! بازم
همه رو به یه چشم نگاه می کنیم ! البته مدالو واسه این باید بهمون بدن که
بعضی موقع ها اصلا نگاه نمی کنیم !
تا اینجاش داشته باشین بقیه اش رو فردا می گم .
نظرتون چیه ؟ لطفا نظراتتونو بنویسین .